سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]
کوی نیکنامی
 
مرد راه عشق

یک شبی مجنون نمازش را شکست............بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود............فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او...............................پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای...............بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای..................وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی..................دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن.........من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم.....................این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم..............................در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی..........................من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم.........................صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد.........................گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت...............................غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی................دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی.......................در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود..........درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم.............صد چو لیلا کشته در راهت کنم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط یارمحمد عرب عامری 90/12/21:: 8:10 عصر     |     () نظر